اشعار

اشعاری برخواسته از ژرفای دل

اشعار

اشعاری برخواسته از ژرفای دل

گر قابل ملال نیم، شاد کن مرا بعدی

گر قابل ملال نیم، شاد کن مرا
ویران اگر نمی‌کنی آباد کن مرا
 
حیف است اگر چه کرب رود بر زبان تو
از وعده دروغ، دلی شاد کن مرا
 
پیوسته است سلسلهء خاکیان به هم
بر هر زمین که سایه کنی، یاد کن مرا
 
شاید به گرد قافلهء بیخودان رسم
ای پیر دیر، همتی امداد کن مرا
 
گشته است خون مرده جهان ز آرمیدگی
دیوانهء قلمرو ایجاد کن مرا
 
بی حاصلی ز سنگ ملامت بود حصار
چون سرو و بید ازثمر آزاد کن مرا
 
دارد به فکر صائب من گوش عالمی
یک ره تو نیز گوش به فریاد کن مرا
   صائب تبریزى