خانه
عناوین مطالب
تماس با من
اشعار
اشعاری برخواسته از ژرفای دل
اشعار
اشعاری برخواسته از ژرفای دل
جدیدترین یادداشتها
همه
یارا کجاست جاى تودر جمله
ربا عیات فروغى بسطامى
دیوانه ی عشقم من و مجنون نگاهی
یارا کجاست جاى تودر جمله
[ بدون عنوان ]
در چشم منست این زمان ناز کسی
همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
زدست و دیده و دل هر دو فر یاد
مرا بگذار
وقتی رفت
نگاهت را نمی خوانم نه با مایی نه بی مایی
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
ترجمه شعر ویکتور هوگو به فارسی
عشق!!!!!
گل من گریه مکن
بایگانی
تیر 1387
25
خرداد 1387
62
اردیبهشت 1387
42
آمار : 38885 بازدید
Powered by Blogsky
دل ز هر نقش گشته ساده مرا
دل ز هر نقش گشته ساده مرا
دو جهان از نظر فتاده مرا
تا چو مجنون شدم بیابانگرد
میگزد همچو مار، جاده مرا
صبر در مهد خاک چون طفلان
دست بر روی هم نهاده مرا
چون گهر قانعم به قطره خویش
نیست اندیشهء زیاده مرا
صد گره در دلم فتد چو صدف
یک گره گر شود گشاده مرا
تختهء مشق نقشها کرده است
همچو آیینه، لوح ساده مرا
هر قدر بیش باده مینوشم
میشود تشنگی زیاده مرا
بیخودی همچو چشم قربانی
کرده آسوده از اراده مرا
مانع سیر و دور شد صائب
صافی آب ایستاده مرا
صائب
نگاه
دوشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1387 ساعت 10:31 ب.ظ
0
لایک