هر کجا هستم، باشم به درک!
من که باید بروم!
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین، مال خودت!
من نمی دانم نان خشکی چه کم از مجری سیما دارد!
تیپ را باید زد!
جور دیگر اما...
کار را باید جست.
کار باید خود پول. کار باید کم و راحت باشد!
فک و فامیل که هیچ...
با همه مردم شهر پی کار باید رفت!
بهترین چیز اتاقی است که از دسته چک و پول پر است!
پول را زیر پل و مرکز شهر باید جست!
سید خندان یه نفر!
سوئیچم کو؟
چه کسی بود صدا کرد زورو؟
داغ از حرارت جگرم داد می زند
آتش به سوز سینه من باد می زند
هر لاله ای که از جگر سنگ می دمد
دامن به آتش دل فرهاد می زند
در خانمان خرابی خود سعی می کند
چون غنچه هر که دم ز دل شاد می زند
صائب به پای خویش زند تیشه بی خبر
آن بی ادب که خنده به استاد می زند